HossainCo

ایده های نو با نگاهی نو

HossainCo

ایده های نو با نگاهی نو

HossainCo
پیوندهای روزانه
راه های ارتباطی

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

سید محمود حسابی (زاده ۳ اسفند ۱۲۸۱ – درگذشته ۱۲ شهریور ۱۳۷۱) با نام اصلی محمود خان میرزا حسابی[۴] معروف به پروفسور حسابی[۵][۶] فیزیکدان، سناتور، وزیر آموزش و پرورش[۷]و بنیانگذار فیزیک دانشگاهی در ایران[۸] بود.

 

زندگینامه

محمود حسابی در سال ۳ اسفند ۱۲۸۱[۹] (۱۳۲۱ ه. ق) در تهران از پدر و مادر تفرشی زاده شد.[۱۰] پدرش سید عباس معزالسلطنه و مادرش گوهرشاد حسابی هر دو اهل تفرش و از سادات تفرش بودند.

او چهار سال اول دوران کودکی‌اش را در تهران سپری نمود. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت با تنگدستی و مرارت‌های دوری از میهن، در مدرسه کشیش‌های فرانسوی آغاز کرد. در همان زمان تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی را نزد مادرش فرا می‌گرفت. او قرآن و دیوان حافظ را از حفظ می‌دانست. او همچنین بر کتب بوستان، گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی و منشات قائم مقام فراهانی اشراف کامل داشت. حسابی با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک غرب به خوبی آشنا بود. او در نواختن ویولن و پیانو مهارت داشت. وی در چند رشته ورزشی نیز موفقیت‌هایی کسب کرد، از جمله کسب مدرک نجات غریق در رشته شنا در دوران نوجوانی در بیروت.[۱۱][۱۲] محمود حسابی در ۱۲ شهریور سال ۱۳۷۱ هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو درگذشت. آرامگاه (خانوادگی) وی در شهر تفرش قرار دارد.[۱۲][۱۱][۱۳] همچنین وزارت راه و ترابری جمهوری اسلامی ایران یکی از کشتی‌های ناوگان ایران را به نام دکتر حسابی نام گذاری کرده است.

 

تحصیلات

شروع تحصیلات متوسطه او همزمان با آغاز جنگ جهانی اول و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو به مدت دو سال در منزل به تحصیل پرداخت. پس از آن در کالج آمریکایی بیروت به تحصیلات خود ادامه داد. در سن 17 سالگی لیسانس ادبیات، و در سن 19 سالگی لیسانس بیولوژی را اخذ نمود. پس از آن در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده فرانسوی مهندسی در بیروت فارغ‌التحصیل شد. در آن دوران با اشتغال در نقشه کشی و راهسازی، به امرار معاش خانواده کمک می‌کرد. او همچنین در رشته‌های پزشکی، ریاضیات و ستاره‌شناسی به تحصیلات دانشگاهی پرداخت.

حسابی در دانشگاه سوربن فرانسه، در رشتهٔ فیزیک به تحصیل و تحقیق پرداخت. در سال ۱۹۲۷ میلادی در سن 25 سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را، با ارائهٔ رساله‌ای تحت عنوان «حساسیت سلول‌های فتوالکتریک»، با درجه عالی دریافت نمود.[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴]

  1. لیسانس ادبیات از دانشگاه آمریکایی بیروت (۱۲۹۹ ه. ش)
  2. لیسانس مهندسی راه و ساختمان از دانشگاه فرانسوی بیروت (۱۳۰۱ ه. ش)
  3. لیسانس ریاضیات، ستاره‌شناسی و زیست‌شناسی از دانشگاه آمریکایی بیروت (۱۳۰۳ ه. ش)
  4. لیسانس مهندسی برق از دانشکده برق پاریس (۱۳۰۴ ه. ش)
  5. لیسانس مهندسی معدن از مدرسه عالی معدن پاریس (۱۳۰۵ ه. ش)
  6. دکتری فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه (۱۳۰۵ ه. ش)

 

مناصب سیاسی

وی در سال ۱۹۵۷ به عنوان سناتور انتصابی[۱۵]تهران وارد دوره چهارم مجلس سنای ایران شد. وی همچنین وزیر آموزش و پرورش کابینه محمد مصدق در سال‌های ۱۹۵۱-۱۹۵۲ بوده‌است.[۷]

ابن سینا در روستای افشانه نزدیک بخارا(در ازبکستان کنونی) متولد شد. زبان مادری اش فارسی بود. پدرش از صاحبمنصبان در حکومت سامانی بود و وی را به مدرسه بخارا فرستاد تا در آنجا به خوبی تحصیل کند. پدر و برادر ابن سینا مجذوب تبلیغات اسماعیلیه شده بودند، اما ابن سینا از آن دو تبعیت نکرد. وی حافظه و هوشی خارق العاده داشت. به طوری که در ۱۴ سالگی از معلمان خود پیشی گرفت.[۱۸]

او علم منطق را از استادش ناتیلی آموخت. او کسی را نداشت که از وی علوم طبیعی یا داروسازی را فرا بگیرد و پزشکان مشهور از دستورالعملهای او تبعیت می‌کردند. البته وی در فراگیری علم ماوراءالطبیعه ارسطو دچار مشکل شد که تنها به کمک تفسیر فارابی توانست آن را بفهمد. او امیر خراسان را از یک بیماری سخت نجات داد. امیر خراسان در ازای این کار اجازه داد که ابن سینا از کتابخانه باشکوه مخصوص شاهزادگان سامانی استفاده کند. در سن ۱۸ سالگی، ابن سینا بر تمام علومی که بعدها شناخته شدند، تسلط یافت. پیشرفتهای بعدی وی، مرهون استدلالهای شخصی وی بود.[۱۸]

بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند. در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتلی به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.

ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی می‌گفت می‌گماشتم و در ذهنم به بررسی آن می‌پرداختم و آن را روشن‌تر و بهتر از آنچه استادم بود فرامی‌گرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم. چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمی‌رفت در کوتاه‌ترین زمان در این رشته موفقیت‌های بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان می‌کردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.

بعد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده‌بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار می‌گشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بی‌درنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواری‌های آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال ۳۸۷ بود و تازه ۱۷ سالگی را پشت سر نهاده بودم.

وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود می‌شدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطباء از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتی نام آنها را نمی‌دانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم. چندی پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتاب‌هایی نوشته بودم.

در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم مدتی همچون آواره‌ای در شهرها می‌گشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. ابو عبید جوزجانی در گرگان به نزدم آمد.

ابو عبید جوزجانی گوید: این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد. چون من به خدمت او پیوستم تا پایان حیات با او بودم. بسیار چیزها از او فرا گرفتم و بسیاری از کتابهای او را تحریر کردم استادم پس از مدتی به ری رفت و به خدمت مجدالدوله از فرمانروایان دیلمی درآمد و وی را که به بیماری سودا دچار شده بود درمان کرد و از آنجا به قزوین و از قزوین به همدان رفت و مدتی دراز در این شهر ماند و در همین شهر بود که استادم به وزارت شمس‌الدوله دیلمی فرمانروای همدان رسید. در همین اوقات استادم کتاب قانون را نوشت و تالیف کتاب عظیم شفا را به خواهش من آغاز کرد. چون شمس الدوله از جهان رفت و پسرش جانشین وی گردید استاد وزارت او را نپذیرفت و چندی بعد به او اتهام بستند که با فرمانروای اصفهان مکاتبه دارد و به همین دلیل به زندان گرفتار آمد ۴ ماه در زندان بسر برد و در زندان ۳ کتاب به رشته تحریر درآورد. پس از رهایی از زندان مدتی در همدان بود تا با جامه درویشان پنهانی از همدان بیرون رفت و به سوی اصفهان رهسپار گردید. من و برادرش و دو تن دیگر با وی همراه بودیم. پس از آنکه سختیهای بسیار کشیدیم به اصفهان در آمدیم. علاءالدوله فرمانروای اصفهان استادم را به گرمی پذیرفت و مقدم او را بسیار گرامی داشت و در سفر و حضر و به هنگام جنگ و صلح استاد را همراه و همنشین خود ساخت. استاد در این شهر کتاب شفاء را تکمیل کرد و به سال ۴۲۸ در سفری که به همراهی علاءالدوله به همدان می‌رفت، بیمار شد و در آن شهر در گذشت و به خاک سپرده شد. او با روش‌های متفکرانه بیماران را درمان می‌کرد.

مهاجرت از گرگانج به گرگان (۴۰۳-۴۰۲ هجری/ ۱۰۱۳-۱۰۱۲ میلادی)

ابن سینا در ۴۰۲ هجری گرگانج را به مقصد گرگان ترک نمود تا دوستش کاووس بن وشمگیر دیلمی از آل زیار را ملاقات کند. در این راه، ابن سینا به طرف خراسان رفت و از شهرهای نسا، ابیورد، طوس، سمنگان، جاجرم گذشت و به گرگان رسید. اما در این اثنا (در زمستان ۴۰۳ هجری/ژانویه و مارس ۱۰۱۳ میلادی) قابوس درگذشت. گرچه در شرح حال ابن سینا به زبان خودش، دلیلی بر این موضوع نیامده، اما می‌توان علت مرگ قابوس را مسائل سیاسی دانست. ابن سینا در طی این سفر به نظر نمی‌رسد که در شهری توقف کرده باشد. ابن سینا مدت کوتاهی در گرگان در خانه یکی از دوستان صمیمی اش اقامت نمود و در آنجا جوزجانی را ملاقات نموده و در خدمت منوچهر بن کاووس بود.[۱۹]

در ری (۴۰۵-۴۰۴ هجری/ ۱۰۱۵-۱۰۱۴ میلادی)

ابن سینا از گرگان به ری مهاجرت کرد و در دستگاه حکومتی حاکم آل بویه مجدالدوله رستم وارد شد. مادر مجدالدوله سیده، دستی پشت پرده در تصمیم گیریهای حکومتی بود. ابن سینا با مهارتی که در پزشکی داشت، از نخبگان سیاسی که به مجدالدوله مشاوره می‌دادند پیشی گرفت و به وی نزدیک‌تر شد. ابن سینا مجدالدوله را که مبتلا به مالیخولیا شده بود را مداوا نمود.[۱۹]

در همدان (۴۱۵-۴۰۵ هجری/ ۱۰۲۴-۱۰۱۵ میلادی)

ابن سینا در ری بود تا شمس‌الدوله حاکم آل بویه (برادر مجدالدوله) در ذی قعده ۴۰۵/آوریل ۱۰۱۵ به آنجا حمله کرد. ابن سینا به دلایل نامعلوم به قزوین مهاجرت کرده و سپس وارد همدان گردید. وی سپس برای معالجه شمس‌الدوله احضار گردید و به اجبار وزیر وی شد و تا مرگ شمس‌الدوله در ۴۱۲ هجری/۱۰۲۱ میلادی در این سمت باقی‌ماند. یک بار در این دوران ابن سینا با لشکریان امیر درگیر شد. پس از مرگ شمس‌الدوله، سماءالدوله روی کار آمد و از ابن سینا خواست تا در مقامش باقی بماند. اما ابن سینا تمایلی به این موضوع نداشت و در انتظار فرصتی برای ترک آن دیار بود. او مخفیانه با علاءالدوله حاکم آل کاکویه مکاتبه کرد که دیوان آل بویه در همدان و مخصوصا تاج الملوک وزیر کرد آل بویه به وی ظنین گردیده و به اتهام خیانت در قلعه‌ای در فرجان ابن سینا را زندانی کردند. ابن سینا ۴ ماه زندانی بود تا اینکه علاءالدوله به همدان تاخت و سلطنت سماءالدوله را پایان داد و ابن سینا از زندان آزاد شد. علاءالدوله به ابن سینا پیشنهاد منصبی در همدان را داد که نپذیرفت. چندی بعد ابن سینا تصمیم به مهاجرت به اصفهان گرفت و در لباس صوفیان به همراه برادرش جوزجانی و دو برده به آنجا رفت.[۱۹]

در اصفهان (۴۲۸-۴۱۵ هجری/۱۰۳۷-‍‍۱۰۲۴ میلادی)

علاءالدوله، ابن سینا را با عزت و احترام پذیرفت و ابن سینا در اصفهان سکنی گزید و سالهای پایانی عمرش را در خدمت وی گذراند و در اکثر سفرها با وی همراه بود. در یکی از این سفرها به همدان در سال ۴۲۸ هجری، ابن سینا مبتلا به قولنج شد که دائماً به آن مبتلا می‌گشت و در اثر آن درگذشت و در همدان به خاک سپرده شد و آرامگاه بوعلی‌سینا هم اکنون در این شهر قرار دارد.[۱۹]

ابن سینا و ازدواج

در منابع تاریخی ما هیچ گزارش جدی در رابطه با ازدواج ابن سینا مطرح نشده است جز این‌که برخی گفته‌اند با دختری به نام یاسمین که کنیز فراری خلیفه بغداد بود، ازدواج کرد و که آن هم دیری نپایید.[۲۰]

رخشندهٔ اعتصامی متخلص به پروین اعتصامی (زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز - درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران) شاعر زن ایرانی است [۳] که از او با عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد می‌شود.[۳] پروین از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی سرودن شعر را آغاز کرد. پدر وی یوسف اعتصامی، از شاعران و مترجمان معاصر ایرانی بود که در شکل‌گیری زندگی هنری پروین و گرایش وی به سرودن شعر نقش مهمی داشت. پروین اعتصامی از پایه‌گذاران سبک شعر مناظره‌ای است و در زمان حیاتش مجموعه‌ای از شعارهایش در قالب‌هایی مانند مناظره، مثنوی، قطعه و قصیده در قالب دیوان اشعار به چاپ رساند. او مدتی نیز در کتاب‌خانه‌ی دانشسرای عالی، به شغل کتابداری مشغول بود و بعد از آن قبل از دومین نوبت چاپ دیوان اشعارش، بر اثر بیماری حصبه درگذشت و در حرم فاطمه معصومه به خاک سپرده شد.

به پاس زحمات فراوان پروین اعتصامی در زمینه شعر معاصر ایران و سبک شعر مناظره‌ای، روز بیست و پنجم اسفندماه (۱۶ مارس)، روز بزرگداشت پروین اعتصامی شاعر ایرانی نامگذاری شده است.

بهداشت دهان و دندان

هر فردی در طول زندگی خود دو سری دندان دارد دندانهای شیری و دائمی، داندانهای شیری از 6 ماهگی تا 3 سالگی در دهان رویش می کنند از سن 6 تا 12 سالگی به مرور این دندانها می افتند و بجای آنها دندانهای دائمی رویش می یابند و در صورت مراقبت صحیح تا پایان عمر در دهان باقی می مانند
وظایف مهم دندانها
1- نقش اساسی در جویدن و تغذیه
2- حفظ زیبایی چهره و لبخند ، تلفظ صحیح کلمات و کمک به سلامت روحی و روانی
عوامل ایجاد کننده پوسیدگی دندان
1- عدم رعایت بهداشت دهان و دندان و عدم استفاده از مسواک و نخ مناسب که این امر منجر به تشکیل لایه میکروبی روی دندان ها می شود 2 الی 5 دقیقه بعد از خوردن غذا اسیدهای مخرب ناشی از فعالیت میکروبها موجود در لایه میکروبی تولید شده و به مدت 20 دقیقه الی یک ساعت در دهان باقی می ماند اسید تولید شده مینای دندان را تخریب می کند و منجر به شروع پوسیدگی می شود.
2- مصرف نامناسب و زیاد مواد قندی و استفاده از مواد قندی چسبنده مانند شکلاتها ، تافی ها ، آدامسها و ... به دلیل اینکه مدت زمان بیشتری در دهان می مانند می توانند باعث بروز پوسیدگی دندان شوند
عدم رعایت بهداشت دهان و دندان منجر به بروز پوسیدگی و خرابی در دندانها شده و باعث از دست دادن دندانها می شود برای پیشگیری از پوسیدگی دندان رعایت نکات بهداشتی زیر ضروری است
1. بعد از هر وعده غذایی مسواک بزنید
2. حداقل روزی یکبار از نخ دندان استفاده کنید.
3. در صورت استفاده از مواد قندی سعی کنید این مواد را  همراه با وعده های اصلی غذایی مصرف کنید
4. مصرف شیر و لبنیات و مواد غذایی حاوی فلوراید مانند ماهی
5. استفاده از میوه و سبزیجات تازه در بین وعده های غذایی مانند هویج ،کاهو و سیب
6. استفاده از دهان شویه سدیم فلوراید یا ژل یا خمیر دندان حاوی فلوراید
7. اگر چیزی روی سطح دندان را پوشانده است آن را پاک کنید. اگر مشکلی در دندان یا دهان خود ملاحظه کرده اید به دندانپزشک مراجعه کنید.
8. اگر در دهان خود زخم، قرمزی، خونریزی از لثه، یا پایین کشیده شدن و یا دور شدن لثه از دندان، یا زخم عفونی و زخم ناشی از دندان مصنوعی ملاحظه کرده‏اید به دندانپزشک مراجعه کنید.
9. دهان و دندان خود را تمیز نگه دارید و هر شش ماه یک بار به دندانپزشکی مراجعه کنید.
10. سیگار نکشید چون سیگار برای سلامت دهان و دندان بسیار مضر است .‏
11. در صورتی که فرصت مسواک زدن بلافاصله پس صرف غذا ندارید حتما دهان خود را با آب بشورید این کار باعث رقیق شدن اسید های تشکیل شده در دهان می شود.
نکاتی درباره بهداشت دندان مصنوعی
دندان های مصنوعی نیز مانند دندان های طبیعی، نیازمند مسواک زدن و مراقبت هستند. اگر دندان مصنوعی تمیز نشود، ممکن است باعث ایجاد عفونت های مختلف، مانند «برفک دهان» شود.
 برای شستن آن دسته از دندان های مصنوعی که می توان آنها را ازدهان خارج کرد باید به نکات زیر توجه کرد:
دندان های مصنوعی را حداقل یک بار در روز  باید از دهان خارج کرده و با مسواک نرم شسته شود
 خمیر دندان برای شستن دندان های مصنوعی مناسب نیست. برای شستن دندان های مصنوعی
باید از مایع ظرفشویی استفاده کرده و  سپس آن را به خوبی با آب شست.
بعد از خارج کردن دندان مصنوعی از دهان، لثه ها و زبان را باید با یک مسواک نرم شسته و سپس لثه ها را با انگشت ماساژ داد
    به هنگام شب باید دندان های مصنوعی را از دهان خارج کرده و در یک ظرف آب یا آب نمک تمیز قرار داده شود اگر دندان های مصنوعی در هوا خشک شوند یا در آب خیلی داغ قرار داده شوند، خراب خواهند شد.
نکاتی در باره جرم دندان
یکسری از تغییر رنگها بر روی دندان وجود دارد که در واقع جرم دندان نیستند بلکه پوسیدگی هائی هستند که معمولا به صورت سیاه رنگ بر روی دندان مشاهده میشود و در حالت های پیشرفته به صورت حفره در می آیند و در نهایت با پیشرفت پوسیدگی دندان درد شروع دندان شروع می شود . یک راه تشخیص قطعی این تغییر رنگها این است که در پوسیدگی ها بر روی دندان حفره ایجاد میشود بر خلاف جرم که معمولا بر روی دندان می نشیند و حجم اضافی را اشغال میکند در واقع جرمها رسوباتی هستند که بر روی دندان می نشیند که این جرم ها بخوبی با جرم گیری پاک میشود و همین جرم ها هستند که لثه را تخریب کرده و در نهایت باعث شل شدن دندانها میشود بدون اینکه خود دندان مشکلی داشته باشد.که در این موارد  جهت جرم گیری باید به دندان پزشک مراجه کرد.
نکته : به زنان زنانی که قصدبارداری دارند توصیه می شود قبل از بارداری به دندان پزشک مراجعه نمایند تا در صورت داشتن مشکل دندانی برطرف شود و ضمن بارداری مشکلی نداشته باشند
باور های غلط در بهداشت دهان و دندان
1- بعضی از خانم ها فکر می کنند که اگر دندان بکشند بچه شان می افتد . به طوری که بعضی از زنان که به صورت نا خواسته حامله میشوند بزرگتر ها به آنها توصیه می کنند برای سقط جنین چند دندان خود را بکشند برخی هم فکر می کنند کشیدن دندان و یا خدمات دندانپزشکی برای فرزندشان مضر میباشد
حقیقیت : این افکار اشتباه بوده خدمات دندان پزشکی بر سقط جنین تاثیر نداشته و روی جنین هم تاثیر ندارد.